معنی مغنیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مغنیه. [م ُ غ َن ْ نی ی َ](ع ص) زن مطرب و آوازخوان.(ناظم الاطباء). زن خواننده. قَینه. ج، مغنیات.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغنی و مدخل قبل شود.

فرهنگ عمید

مغنّی (زن)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

رامشگر، سرودخوان، سرودگو، مطربه، نوازنده (زن)

فرهنگ فارسی هوشیار

مغنیه در فارسی مونث مغنی بنگرید به مغنی (اسم) مونث مغنی زن خواننده و سرود گوینده جمع:. مغنیات مغانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر