معنی معمول شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
معمول شدن. [م َ ش ُ دَ](مص مرکب) عمل شدن. به کار بسته شدن: به هر خدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد.(منشآت قائم مقام). || مرسوم شدن. رایج گشتن. متداول شدن.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) عمل شدن: . . . } بهرخدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد. { (قائم مقام. منشات. چا. قائم مقامی 164)، رایج شدن متداول گردیدن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.