معنی معرکه گیری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
معرکه گیری. [م َ رَ ک َ / م َ رِ ک ِ](حامص مرکب) عمل و شغل معرکه گیر. رجوع به معرکه گیر و معرکه گرفتن شود.
- امثال:
سر پیری و معرکه گیری، در پیری خواهشهای جوانی داشتن.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل و شغل معرکه گیر. (اسم) عرض شده عرضه داشته.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.