معنی معادی شکر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
معادی شکر. [م ُ ش ِ ک َ](نف مرکب) شکرنده ٔ معادی. شکارکننده و شکننده ٔ دشمن:
شاه بادی و توانا و قوی تا به مراد
گه ولی پروری و گاه معادی شکری.
فرخی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.