معنی معابد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

معابد. [م َ ب ِ](ع اِ) ج ِ مَعبَد.(ناظم الاطباء). ج ِ معبد، به معنی عبادتخانه های کفار.(غیاث)(آنندراج). عبادتگاهها. پرستشگاهها: و دیگر نواحی از آن دیار بستد و معابد و بیع و کنشتهای ایشان خراب کرد و بجای آن مساجد بنیاد نهاد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 40).به تقلید اسلاف در آن معابد نیازمند شده.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 414). و اضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس و قناطر و مصانع و مزارات متبرک و بقاع خیر صرف کرده است.(المعجم چ دانشگاه ص 15). کلیسا و معابد ایشان که از سنگ برافراخته بودند با خاک برابر افتاد.(ظفرنامه ٔ یزدی). و رجوع به معبد شود. || ج ِ عبد.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء). جمعالجمع عبد.(اقرب الموارد).

فرهنگ معین

(مَ بِ) [ع.] (اِ.) جِ معبد؛ پرستش گاه ها.

فرهنگ عمید

معبد

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرستشگاهها، معبدها، عبادتگاهها

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع معبد، عبادتگاهها، پرستشگاهها

فرهنگ فارسی آزاد

مَعابِد، عبادتگاه ها (مفر: مَعبَد)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر