معنی مطنب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مطنب. [م ُ ن ِ](ع ص) درازی دهنده ٔ بسیارگو.(غیاث)(آنندراج). آنکه عبارات را دراز کشد.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

مطنب. [م َ ن َ](ع اِ) گردن.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء). || دوش.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). منکب والعاتق.(بحر الجواهر). || بازو.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء).

مطنب. [م ُ طَن ْ ن َ](ع ص) خباء مطنب، خیمه ٔ استوار به طناب.(منتهی الارب)(آنندراج)(از اقرب الموارد). خیمه ٔ به طناب استوار کرده.(ناظم الاطباء): و سرادق جلال و حشمت او را به طناب تأیید مطنب و مقدم گردانید.(سندبادنامه ص 8).

فرهنگ فارسی آزاد

مُطنِب، ادامه دهنده کلام و طولانی کننده بیان بیش از حد لازم برای رساندن معنی (اِطناب)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر