معنی مطایبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مطایبه. [م ُ ی َ ب َ / ی ِ ب ِ](از ع، اِمص) شوخی و مزاح و خوش طبعی و خوش منشی.(ناظم الاطباء). خوش منشی. ج، مطایبات.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا): در حق خواجه زکی ابوالطبیب از طریق مطایبه گوید.(تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 127).
بس کن خاقانی از مطایبه زیرا
باطن او درد و ظاهرش همه صاف است.
خاقانی.
و رجوع به مطایبت و مطایبه شود.
- مطایبه کردن، هزل کردن. شوخ طبعی کردن. شوخی کردن. مزاح کردن.
(مُ یِ بِ) [ع. مطایبه] (مص ل.) شوخی و مزاح کردن، خوش طبعی کردن.
شوخی و مزاح کردن، خوشطبعی کردن،
خوشطبعی، شوخی، ظرافت، لودگی، مزاح، هزل، شوخی کردن، مزاح کردن
خوش منشی، شوخی و مزاح