معنی مطاعم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مطاعم. [م َ ع ِ](ع اِ) خوردنیها و طعام ها. ج ِ مَطعَم.(غیاث)(آنندراج)(از اقرب الموارد). خوردنیها.ج ِ مطعم. مطاعم و مشارب، مأکول و مشروب، خوردنیها و آشامیدنیها.(ناظم الاطباء). و رجوع به مطعم شود.

فرهنگ عمید

مطعم

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مطعم) خوردنگاه ها خوردنگاهان خوردنی ها خواره ها (اسم) جمع مطعم.

فرهنگ فارسی آزاد

مُطاعِم، محل های غذاخوری، رستوران ها، ایضاً: غذاها و خوراکی ها (مفرد: مَطعَم)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر