معنی مصافات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مصافات. [م َ صاف ْ فا](ع اِ) ج ِ مصف. جنگها.(ناظم الاطباء).

مصافات. [م ُ](ع مص) مصافاه.(ناظم الاطباء). رجوع به مصافاه شود. با هم دوستی کردن. با کسی دوستی به اخلاص داشتن.(یادداشت مؤلف). با کسی دوستی ویژه داشتن.(تاج المصادر بیهقی)(المصادر زوزنی). دوستی کردن با کسی به پاکی. ||(اِمص) دوستی خالص.(ترجمان القرآن ص 89). دوستی و اخلاص.(غیاث). یکدلی و صفا و دوستی و صمیمیت.(یادداشت مؤلف). دوستی پاک. یکدلی: مصافات به حقیقت میان دوستان آن است که هیچ چیز از اندک و بسیار پوشیده داشته نیاید.(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 645). سوابق مصافات او به لواحق مؤاخات و موالات معمور گردانید.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 395). اسباب مصافات و مبانی موالات میان هر دو پادشاه مستحکم شد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 192). بنیاد مصافات با آن جماعت به خلاف سیرت پدر آغاز نهاد.(تاریخ جهانگشای جوینی). میان ایشان مصادقتی و مصافاتی از روی... حاصل آمد.(تاریخ جهانگشای جوینی). او با خواجه فخرالدین موافقت و مصافاتی که پیش از آن نداشتند آغاز نهادند.(تاریخ جهانگشای جوینی). ارسال انواع این پیغامها به استظهار ییسور بود و موافقت و مصافات او.(تاریخ جهانگشای جوینی).
- مصافات داشتن، دوستی خالص و اخلاص داشتن: یکی بود از امرای گورخان... با او از قدیم مصادقت و مصافاتی تمام داشت.(تاریخ جهانگشای جوینی).

فرهنگ معین

(مُ) [ع. مصافاه] (اِمص.) دوستی پاک.

فرهنگ عمید

دوستی کردن با کسی، دوستی پاک با کسی داشتن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

اخلاص، خلت، خلوص، دوستی خالصانه، دوستی پاک، صداقت

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) دوستی پاک وخالص با کسی داشتن دوستی کردن، (اسم) دوستی پاک: ببرکات مصافات تو از چنان و رطه هایل بر چه جمله خلاص یافتند. . .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر