معنی مشیمة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مشیمه. [م َ م َ](ع اِ)(از «ش ی م ») آتون، و آن پوستی است که بچه در وی باشد در رحم. ج، مشیم، مشایم.(منتهی الارب)(آنندراج)(از ناظم الاطباء).پوست رقیق که بر بچه وقت ولادت پیچیده می باشد.(غیاث). آن پوست که بچه در آن بود.(مهذب الاسماء). غشاء نوزاد انسان است که هنگام تولد با آن از بطن مادر خارج می شود.(از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود. || نام پرده ٔ ششم از هفت پرده های چشم.(غیاث)(آنندراج). رجوع به مشیمیه و ماده ٔ بعد شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر