معنی مشمشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مشمشی. [م ِ م ِ](ص نسبی) مانند مشمش. همچون مشمش به لون. به رنگ مشمش: ان المختار منه هو المشبع الصفره المقارب بالتشبه بالجلنار من الاحمر و بعده المشمشی.(الجماهر بیرونی ص 74). و هناک معدن یعرف بناونولون جوهره مشمشی.(الجماهر بیرونی ص 86). و رجوع به همان کتاب و مشمش شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) پارچه نازک شبکه دار توز (در آذربایجان) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر