معنی مشمشة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مشمشه. [م َ م َ ش َ / م ِ م ِ ش َ](ع اِ) یک دانه زردآلو.(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و رجوع به مشمش شود.
مشمشه. [م َ م َ ش َ](ع مص) سبکی و شتابی.(از منتهی الارب)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || در آب تر نهادن دارو را.(منتهی الارب)(از اقرب الموارد). خیساندن دارو در آب.(ناظم الاطباء).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.