معنی مشت بیضه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مشت بیضه کردن. [م ُ ب َ / ب ِ ض َ / ض ِ ک َ دَ](مص مرکب) گرد کردن مشت برای زدن بر کسی.(آنندراج):
جان من اول فتح است مترس از تک و تاز
بیضه کن مشت و بر آن گردن سختش بنواز.
میرنجات(از آنندراج).
فرهنگ فارسی هوشیار
مشت گرد کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.