معنی مشا ء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

گزر از گیاهان ‎ سخن چین، گامبردار زبانزد فرزانی (اندیشه های فلسفی ایرانی) (صفت) آنکه زیاد راه رود رونده، پیرو حکمت مشا ء جمع: مشائون مشائین.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر