مشاهدة در لغت نامه دهخدا - جدول یاب

مشاهدة در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

مشاهده. [م ُ هََ دَ](ع مص) دیدن. معاینه کردن.(از منتهی الارب)(از آنندراج)(از ناظم الاطباء)(از محیط المحیط)(از اقرب الموارد). || با کسی در جائی حاضر بودن.(آنندراج). || ادراک به یکی از حواس ظاهری یا باطنی.(از محیط المحیط)(از اقرب الموارد). || نزد اهل سلوک دیدن حق است با دیده ٔ دل و دور از شبهه و تردید بدانسان که با چشم بینند.(از محیط المحیط). بهمه ٔ معانی رجوع به مشاهدت و مشاهده شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر