معنی مسعود غزنوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مسعود غزنوی. [م َ دِ غ َ ن َ](اِخ) ملقب به الناصر لدین اﷲ و مشهور به مسعود اول. نهمین تن از غزنویان افغانستان و پنجاب که از 432 الی 440 هَ.ق. حکومت کرد.(از ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 259).

مسعود غزنوی. [م َ دِ غ َ ن َ](اِخ) مشهور به مسعود ثانی. یازدهمین از غزنویان افغانستان و پنجاب که در سال 440 هَ.ق. حکومت می کرد.(از ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 259).

مسعود غزنوی. [م َ دِ غ َ ن َ](اِخ) ابن ابراهیم. تولد او به سال 452 هَ.ق. بود و به سال 492 به سلطنت رسید. از جانب المستظهرباﷲ خلیفه ٔ عباسی لقب علاءالدوله یافت. او برای ایجاد روابط دوستانه با سلطان سنجر، مهد عراق خواهر وی را به حباله ٔ نکاح خویش درآورد. دوره ٔ هفده ساله ٔ زمامداری مسعودبن ابراهیم دوره ٔ سکون و آرامش سلطنت این سلسله در افغانستان و قسمتی از سیستان و نواحی سند بود و او به سال 509 هَ.ق. درگذشت. رجوع به اخبار الدوله السلجوقیه و تاریخ گزیده و تتمه ٔ صوان الحکمه شود.

مسعود غزنوی. [م َ دِ غ َ ن َ](اِخ)(سلطان...) ابن محمودبن سبکتکین، ملقب به شهاب الدوله از ملوک غزنویان. تولد او در شهر غزنه بود و در عهد پدرش والی اصفهان گشت. چون به سال 421 هَ.ق. پدر او درگذشت اهالی غزنه با برادر او محمد بیعت کردند. ولی مسعود به قصد سلطنت به سمت غزنه حرکت کرد و به سال 422 هَ.ق. مردم آنجا با وی بیعت کردند و اندک اندک بر سرزمینهای خراسان و سیستان و مکران و کرمان و ری و اصفهان و هندوستان دست یافت، و در هندوستان قلاعی را تصرف کرد که پدرش از عهده ٔ آن برنیامده بود. در عهد او، سلجوقیان به خراسان حمله کردند ولی وی آنان را دفع کرد. و در سال 431 در محل دندانقان از آنها شکست خورد و به سال 432 هَ.ق. در حالی که راهی هندوستان بود برخی از لشکریان وی در توطئه ای او را بقتل رساندند و برادر او محمد را به امارت برداشتند.(از الاعلام زرکلی ج 8 ص 116 از ابن الاثیر و اخبار الدوله السلجوقیه). و رجوع به تاریخ عمومی اقبال شود.

فرهنگ فارسی آزاد

مَسعُودِ غَزنَوِی، پسر سلطان محمود است که از 421 تا 432 هجری سلطنت نمود،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر