مستوفا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مستوفا. [م ُ ت َ](ع ص) مستوفی. تمام گرفته شده.(غیاث). بسیار. کافی:
قصیده خرد ولیکن به قدر و فضل بزرگ
به لفظ موجز و معنیش باز مستوفاست.
مسعودسعد.
و رجوع به مستوفی ̍ شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
تام، تمام، جامع، فراگیر، کامل، مبسوط، وافی، استیفاشده،
(متضاد) مجمل
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



