معنی مستوعب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مستوعب. [م ُ ت َ ع ِ](ع ص) همگی چیزی گیرنده. || از بیخ کننده بینی را.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). و رجوع به استیعاب شود.
(مُ تَ عِ) [ع.] (اِفا.) گیرنده همه چیز را، همه را فراگیرنده.
فراگیرنده، شامل،
از بیخ برکنده، فراگینده (اسم) گیرنده همه چیزی را همه را فرا گیرنده. یا قسمت مستوعب. تقسیمی است که دایر مدار نفی واثبات باشد