معنی مستفرغ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مستفرغ. [م ُ ت َ رِ](ع ص) نعت فاعلی از استفراغ. تهی نماینده ٔ معده از افزونیها.(از منتهی الارب). قی کننده.(از اقرب الموارد). آنکه قی می آورد.(ناظم الاطباء).شکوفه کننده. || آنکه نهایت کوشش و جهد خود برای انجام کاری به کار برد.(از اقرب الموارد).

مستفرغ. [م ُ ت َ رَ](ع اِ) جای خالی کردن چیزها: مهندس کارخانه ایجاد و ابداع چون نهال پلید او را مستفرغ فضالات قاذورات فساد و مستودع اخلاط...(جهانگشای جوینی). و رجوع به استفراغ شود.

فرهنگ عمید

جای استفراغ،

فرهنگ فارسی هوشیار

جای خالی کردن چیزها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر