معنی مستاصل کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

درمانده کردن، ناتوان کردن، به استیصال کشاندن، عاجز کردن، بیچاره کردن، نابود کردن، ریشه‌کن کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر