معنی مساهل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مساهل. [م ُ هَِ](ع ص) نعت فاعلی از مصدرمساهله. آسانی کننده.(آنندراج). سهل انگار و آسانی کننده.(ناظم الاطباء). آسان گیر. رجوع به مساهله شود.
فرهنگ عمید
سهلانگار، آسانگیر،
فرهنگ فارسی هوشیار
سهل انگار و آسانی کننده، آسان گیر
فرهنگ فارسی آزاد
مُساهِل، ملایم و مهربان، در فارسی بیشتر به معنای سهل انگار مصطلح است،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.