معنی مساهاة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مساهاه. [م ُ](ع مص) ترک استقصا کردن در عیش.(منتهی الارب)(اقرب الموارد). به نهایت نرسانیدن عشرت و شادمانی را.(ناظم الاطباء).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر