معنی مسارب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مسارب. [م َ رِ](ع اِ)ج ِ مَسْربه.(منتهی الارب)(اقرب الموارد). چراگاهها. رجوع به مسربه شود. || در عبارت ذیل از ترجمه ٔ تاریخ یمینی(ص 256) می نماید که همانند جمع سَرَب به معنی سوراخها و خانه های کنده در زیرزمین و آبراهه به کار رفته است و البته معنی اخیر بیشتر محتمل است: راه لشکر باز دادند تا در قلعه افتادند و چون برگ خزان سرها از قلعه به زیر ریختند... بقایای سیف خود را در چاهها و مسارب زمین انداختند.

فرهنگ فارسی آزاد

مَسارِب، مذاهب، مجاری آب، مجاری اشک (مفرد: مَسرَب)،

مَسارِب، مجاری اشک و نظیر آن، چراگاه ها (مفرد: مَسرَبَه)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر