معنی مساحت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مساحت. [م َ ح َ](ع مص) مساحه. زمین پیمودن.(تاج المصادر بیهقی). پیمودن زمین. زمین پیمایی. پیمایش. و رجوع به مساحه شود. ||(اِ) سطح قسمتی معین از محوطه ای: مساحت مثلث، مساحت مربع، مساحت دایره:
که دانست چندین زمین با مساحت
صد و شصت بار است خورشید تابان.
ناصرخسرو.
به ساحت مساحت ملکوت او نرسد.(سندبادنامه ص 2).

فرهنگ معین

(مِ حَ) [ع. مساحه] (مص م.) پیمودن یا اندازه گرفتن زمین.

فرهنگ عمید

(ریاضی) سطحی که میان مجموعه‌ای از خطوط یا مرزها قرار دارد،
اندازۀ سطح،
[قدیمی] دانش اندازه گرفتن زمین،

مترادف و متضاد زبان فارسی

سطح، اندازه‌گیری، پیمایش

فرهنگ فارسی هوشیار

زمین پیمایی، سطح قسمتی معین از محوطه ای، پیمودن زمین

پیشنهادات کاربران

وسعت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر