معنی مزج کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مزج کردن. [م َ ک َ دَ](مص مرکب) خلط کردن. مخلوط کردن. ممزوج کردن.در آمیختن. آمیختن.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ فارسی هوشیار

مخلوط کردن، آمیختن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر