معنی مرگ ارجان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مرگ ارجان. [م َ اَ](ص مرکب) مرگ ارزان. مرگ ارژان. واجب القتل. مهدورالدم. مستوجب قتل.(یادداشت مرحوم دهخدا): پس از جهت کاری که بر دست وی [سلمان فارسی] برفت که بزبان پارسیان مرگ ارجان خوانند یعنی موجب کشتن، بگریخت و نیارست در ملک عجم بودن.(مجمل التواریخ و القصص).

فرهنگ فارسی هوشیار

مرگ ارژان: سلمان باصل از اصفهان بود. . . پس از جهت کاری که بر دست وی برفت که بزبان پارسیان مرگ (ر) جان خوانند یعنی موجب کشتن بگریخت و نیارست در ملک عجم بودن بشام افتاد. . .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر