معنی مروج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مروج. [م ُ](ع اِ) ج ِ مَرج.(منتهی الارب)(اقرب الموارد). چمنها. چراگاهها. رجوع به مرج شود.
مروج. [م ُ رَوْ وِ](ع ص) نعت فاعلی از مصدر ترویج. رجوع به ترویج شود. روائی دهنده.(از منتهی الارب). کسی که کالاها و درمها را ترویج دهد.(از اقرب الموارد). ترویج کننده. روائی بخشنده ٔ متاع و درم. آنکه سبب شود روائی و انتشار چیزی را.
- مروج الاحکام، ترویج کننده ٔ احکام. لقبی است برای دسته ای از روحانیان که ردیف واعظ، مذکر، مسأله گو و مانند آن است.
- مروج علوم، روائی دهنده و منتشر کننده ٔ علوم.(ناظم الاطباء).
مروج. [م ُ رَوْ وَ](ع ص) نعت مفعولی از مصدر ترویج. رجوع به ترویج شود. روائی یافته.(منتهی الارب).
(مُ) [ع.] (اِ.) جِ مرج، چمن زارها.
(مُ رَ وَّ) [ع.] (اِمف.) رواج داده، ترویج شده.
(مُ رَ وِّ) [ع.] (اِفا.) رواج دهنده، ترویج کننده.
رواجدهنده، ترویجکننده،
مرج
ترویج کننده، روائی بخشنده متاع و درم
مُرَوَّج، غیر از معانی مفعولی، مختلط،
مَرُوج، زمین های سبز و پر گیاه، چراگاه ها (مفرد: مَرج)،
مُرَوِّج، رواج دهنده، ترویج کننده، پیچیده کننده کلام، مُزَیَّن کننده کلام که خودباعث ابهام معنی شود،