معنی مرقوم کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مرقوم کردن. [م َ ک َ دَ](مص مرکب) رقم کردن و نگاشتن.(ناظم الاطباء). نوشتن. مسطور کردن. مرقوم داشتن. رجوع به مرقوم شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
نوشتن (مصدر) نوشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.