معنی مرغ حق گو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مرغ حق گو. [م ُ غ ِ ح َ](ترکیب وصفی، اِ مرکب) مرغ حق گوی. مرغ حق. شباهنگ. نوعی جغد است، که به تصور عامه به دو پا از درخت آویزان شود و به آواز بلند حق حق گوید و آن را مرغ زیرک نیز گویند.(غیاث):
دل مرغ حقگو مگر خون شود
که از چنگش این نغمه بیرون شود.
ملاطغرا.
و رجوع به مرغ حق شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر