معنی مرغوسة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مرغوسه. [م َ س َ](ع ص) تأنیث مرغوس. نعت مفعولی از مصدر رغس.رجوع به مرغوس شود. ||(اِمص) فساد و درآمیختگی کار. هو فی مرغوسه من امره، در اختلاط و آمیختگی کار است.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). مرجوسه. و رجوع به مرجوسه شود. ||(ص) زن بسیارزاینده و ولود.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.