مرضوض در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
مرضوض. [م َ](ع ص) نعت مفعولی از مصدر رَض ّ. رجوع به رض شود. کوفته.(منتهی الارب). ریزه کرده شده.(آنندراج). || نیمکوب شده و شکسته شده.(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.