جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی مرشحة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مرشحه. [م ِ ش َ ح َ](ع اِ) مرشح، که خوی گیر و عرق گیر باشد. ج، مَراشح.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). رجوع به مِرشَح شود.

مرشحه. [م ُ ش ِ ح َ](ع ص) مؤنث مرشح، نعت فاعلی از ارشاح. رجوع به مرشِح و ارشاح شود.

مرشحه. [م ُ رَش ْ ش ِ ح َ](ع ص) مؤنث مرشح، نعت فاعلی از ترشیح. رجوع به مرشِّح و ترشیح شود.

مرشحه. [م ُ رَش ْ ش َ ح َ](ع ص) مؤنث مرشح، نعت مفعولی از ترشیح. رجوع به مرشَّح و ترشیح شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
مرشحة: مرشحه. [م ِ ش َ ح َ](ع اِ) مرشح، که خوی گیر و عرق گیر باشد. ج، مَراشح.(از منتهی الارب)(از اقرب الموا... مرشحة: مرشحه. [م ُ ش ِ ح َ](ع ص) مؤنث مرشح، نعت فاعلی از ارشاح. رجوع به مرشِح و ارشاح شود. مرشحة: مرشحه. [م ُ رَش ْ ش ِ ح َ](ع ص) مؤنث مرشح، نعت فاعلی از ترشیح. رجوع به مرشِّح و ترشیح شود. مرشحة: مرشحه. [م ُ رَش ْ ش َ ح َ](ع ص) مؤنث مرشح، نعت مفعولی از ترشیح. رجوع به مرشَّح و ترشیح شود.