معنی مرسیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مرسیه. [م ُ ی َ](اِخ) شهری است از اعمال قرمونه در اندلس.(از معجم البلدان). شهری به جنوب شرقی اسپانیا.(رحله ٔ ابن جبیر). شهری است بر کرانه ٔ خلیج دریای روم [به اندلس]جائی با نعمت.(حدود العالم). شهری است در جنوب اسپانیا با 257 هزار تن سکنه. مرابطون در سال 1078 م. وموحدون به سال 1172 م. آن را اشغال کردند و به سال 1266 م. به دست اسپانیا افتاد و آن از مراکز صنعتی است. نام ناحیتی به مشرق اندلس و نام شهری بدانجا دارای صد و پنجاه و هشت هزار سکنه و محصول آن پرتقال و لیمو و پیله است.(یادداشت مرحوم دهخدا). منسوب به آن مُرسی باشد.(از الانساب سمعانی). مورسی. مورثیا.

مرسیه. [م ُ ی َ](معرب، اِ) نفح الطیب.(یادداشت مرحوم دهخدا).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر