معنی مرتش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مرتش. [م ُ ت َ](ع ص) مرتشی. آن که رشوت بگیرد. مخفف مرتشی.(آنندراج). رشوه گیرنده. رجوع به مرتشی شود:
داده ام ای دل در پی اوجان دیده به رویش زلف پریشان
داده پی نان لذت ایمان قاضی بی دین مفتی مرتش.
نصیرای بدخشانی(آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

بر گرفته از مرتشی بنگرید به مرتشی (اسم) مرتشی: داده ای دل در پی او جان دیده برویش زلف پریشان داده پی نان لذت ایمان قاضی بی دین مفتی مرتش. (نصیرای بدخشانی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر