معنی مراکز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مراکز. [م َ ک ِ] (ع اِ) ج ِ مَرْکَز. رجوع به مَرکَز شود.
- مراکز بحران، در نجوم، عبارت است از رسیدن قمر به درجات معینه از فلک البروج. و آن را تأسیسات قمر نیز گویند. و در اختیارات امور مذمومند و بغایت نحس... و در عدد تأسیسات اختلاف است بعضی هشت ثبت کرده اند و بعضی ده. (از کشاف اصطلاحات الفنون).

فرهنگ معین

(مَ کِ) [ع.] (اِ.) جِ مرکز.

فرهنگ عمید

مرکز

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جایگاه ها

مترادف و متضاد زبان فارسی

مرکزها، کانون‌ها، نقاط مهم

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مرکز) مندوها کیان ها میانک ها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر