معنی مراحل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مراحل. [م َ ح ِ] (ع اِ) ج ِ مَرْحَله. (منتهی الارب). منازل. رجوع به مرحله شود: بغراخان در بعضی از آن مراحل جان تسلیم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 90). در طی آن مراحل و منازل به مضیقی رسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 294).

فرهنگ معین

(مَ حِ) [ع.] (اِ.) جِ مرحله، منزل ها، مرحله ها.

فرهنگ عمید

مرحله

مترادف و متضاد زبان فارسی

مرحله‌ها، منزلها، وهله‌ها، فازها

فرهنگ فارسی هوشیار

(مرحله) سرای ها در افغانستان به جای این که بگویند ازین شهر تا آن شهر هفت منزل است می گویند هفت سرای است ستاد ها گامه ها اوامان (اسم) جمع مرحله منزلها مرحله ها: باراده رفتن بشیراز طی مراحل مینمودند.

فرهنگ فارسی آزاد

مَراحِل، دوره ها، منزل ها، به مَرحَلَهمراجعه شود،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر