معنی مراح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مراح. [م َ] (ع اِ) جای شب آمد و شدکردن. نقیض مغدی، یقال: ماترک فلان من ابیه مغدی و لامراحاً؛ اذا اشبهه فی احواله کلها. (منتهی الارب). آنجا که شبانگاه آنجا بازآیند. (مهذب الاسماء). جای راحت و آسایش. (غیاث اللغات).اسم مکان است از راح ضد غدا. (از متن اللغه). || (مص) رفتن و روان شدن. (غیاث اللغات). رجوع به رواح و رجوع به حاشیه ٔ مربوط به معنی قبلی شود.

مراح. [م ُ] (ع اِ) شب جای ستور. (منتهی الارب). موضعی که شتران به سوی آن روند و آرام گیرند. (غیاث اللغات). مأوی و آرامگاه و محل استراحت شبانگاهی شتر و گاو و اغنام. (از اقرب الموارد). مناخ. (متن اللغه).

مراح. [م ِ] (ع اِمص) نشاط. شادی. (غیاث اللغات). شادمانی وفیرندگی و خرامش. اسم است مصدر را. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی آزاد

مِراح، شدّت سرور و شادمانی، خوشحالی و فرح بسیار،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر