معنی مراثی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مراثی. [م َ] (ع اِ) ج ِ مرثیه. (منتهی الارب). رجوع به مرثیه شود.

فرهنگ معین

(مَ) [ع.] (اِ.) جِ مرثیه.

فرهنگ عمید

مرثیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

مرثیه‌ها، سوگ‌سرودها، سوگ‌نامه‌ها، نوحه‌ها، مرثیت‌ها،
(متضاد) سرودها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مرثیه) سوک گفت ها مویه سرایی ها (اسم) جمع مرثیه.

فرهنگ فارسی آزاد

مَراثِی، اشعار یا مطالبی که در مدح شخص فوت کرده گفته می شود (مفرد: مَرثاه، مَرثِیَه)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر