معنی مدیونه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مدیونه. [م َدْ ن َ] (ع ص) تأنیث مدیون. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مدیون شود. || (اِ) داه. کنیز. (ناظم الاطباء). || (اِخ) قبیله ای از بربر. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ فارسی هوشیار

مونث مدیون بدهکار نیشک (اسم) مونث مدیون.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر