معنی مخروب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مخروب. [م َ] (ع ص) ویران کرده شده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ویران و ناآبادان. (ناظم الاطباء). || دزدیده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). || تاراج شده. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(مَ) [ع.] (اِمف.) خراب شده، ویران شده.

فرهنگ عمید

مخروبه

مترادف و متضاد زبان فارسی

خراب، ضایع، منهدم، ویران، ویرانه،
(متضاد) آباد، معمور

فرهنگ فارسی هوشیار

ویران کرده شده، دزدیده، نا آبادان

فرهنگ فارسی آزاد

مَخرُوب، خراب شده، ویران گشته، ویرانه،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر