معنی مخدره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مخدره. [م ُ خ َدْ دَ رَ] (از ع، ص) زن باحجاب و پرده نشین و پاکدامن و باشرم و حیا. (ناظم الاطباء): مخدره دست شاهزاده بگرفت و با او در حجره ٔ خلوت رفت. (سندبادنامه ص 69). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.

فرهنگ معین

(مُ خَ دَّ رَ یا رِ) [ع. مخدره] (اِمف.) زن باحجاب و پرده نشین. ج. مخدرات.

فرهنگ عمید

زن پرده‌نشین، زنی که در حجاب باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بانو، پرده‌نشین، خاتون، خانم، مستور، مستوره، نهفته‌رو، تخدیرکننده

فرهنگ فارسی هوشیار

مخدره در فارسی مونث مخدر بنگرید به مخدر مخدره در فارسی مونث مخدر بنگرید به مخدر (اسم) مونث مخدر دختر و زن در پرده نشانیده مستوره: اجازت فرمای تا بجهت تو مخدره ای را از اقران و اکفا ء طلب کنیم. جمع: مخدرات. (اسم) مونث مخدر جمع: مخدرات. یا ادویه (مواد) مخدره. داروهایی که استعمال آنها سبب بیحسی و بی حالی و تخدیر عمومی یا موضعی گردد (مانند کوکائین هروئین و غیره) . این داروها معمولا موجب اعتیاد میشوند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر