معنی مخترعات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مخترعات. [م ُ ت َ رَ] (ع ص، اِ) احداثات و اختراعات. (ناظم الاطباء). ج ِ مخترعه. نو پدید آورده ها: بر آن قرار افتاد که از عرایس مخترعات گذشتگان مخدره ای که از پیرایه ٔ عبارت عاطل باشد به دست آید. (مرزبان نامه ص 6). و رجوع به مخترعه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مخترعه) آفریدگان نو پدیدان (تک: مخترعه) کبا دوران آفرینندگان (اسم) جمع مخترعه (مخترع) : برآن قرار افتاد که از عرایس مخترعات گذشتگان مخدره ای که از پیرایه عبارت عاطل باشد بدست آید. . . (اسم) جمع مخترعه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر