معنی مخالفت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

خصومت ورزیدن، دشمنی کردن، ناسازگاری کردن، عناد ورزیدن، ضدیت کردن، مخالفت‌خوانی کردن، ناموافق بودن، خلاف‌ورزیدن،
(متضاد) موافقت کردن، موافق بودن، ممتنع بودن، روی خوش نشان ندادن، تسلیم‌نشدن

فرهنگ فارسی هوشیار

پترنیدن پوردن دشمنی کردن در افتادن برمخیدن (مصدر) خلاف کردن ضدیت کردن: و مخالفت یکدیگر مکنید تا من بازآیم.

پیشنهادات کاربران

شقاق

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر