معنی محو گردیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
محو گردیدن. [م َح ْوْ گ َ دی دَ] (مص مرکب) محو شدن. محو گشتن. زایل شدن. برطرف شدن. سترده شدن. || نیست و نابود شدن: تا صفات سیئه محو گردد. (مجالس سعدی ص 18).
فرهنگ فارسی هوشیار
ستردیدن نابود گشتن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.