محوطه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
محوطه. [م ُ ح َوْ وَ طَ] (ع ص) محوطه. رجوع به محوطه شود. || (اِ) ساحت. فضا. عرصه. گشادگی و فراخنا.
فرهنگ معین
(مُ حَ وِّ طِ) [ع. محوطه] (اِ.) زمینی که دور آن را دیوار کشیده باشند.
فرهنگ عمید
زمینی که دور آن دیوار کشیده باشند،
حل جدول
فرودگاه
فرهنگ واژههای فارسی سره
گردونه
مترادف و متضاد زبان فارسی
حیطه، فضا، میدان، ساحت، حیاط، صحن، زمیننامحصور
فرهنگ فارسی هوشیار
دیوار برکشیده، زمینی که دور آن دیوار کشیده باشند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.