معنی محنت آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محنت آباد. [م ِ ن َ] (اِ مرکب) جای محنت. محنت کده:
کسی کو شدی ناامید از جهان
در آن محنت آباد گشتی نهان.
نظامی.
سینه ٔ من کاسمان درخون اوست
از خرابی محنت آبادست باز.
؟
|| کنایه از دنیاست:
چو روزی بگذرم زین محنت آباد
از آن ترسم کزین هم ناوری یاد.
نظامی.
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است.
حافظ.

فرهنگ عمید

جای پر از محنت و مشقت،
[مجاز] دنیا،

فرهنگ فارسی هوشیار

مست آباد (اسم) جایی پر از محنت و مشقت: سینه من کاسمان در خون اوست از خرابی محنت آبادست باز. (خاقانی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر