معنی محمودی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محمودی. [م َ] (ص نسبی) منسوب به مطلق محمود. || منسوب به محمود که نام اجدادی است. (از انساب سمعانی). || منسوب به محمود غزنوی. رجوع به غزنویان شود. || نوعی سکه ٔ نقره. (از آنندراج). قسمی از مسکوک. (ناظم الاطباء).

محمودی. [م َ] (اِخ) شاعری باستانی که شعر او در لغت نامه ٔ اسدی به شاهد آمده است.

محمودی. [م َ] (اِخ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. 386 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

محمودی. [م َ] (اِخ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان. 336 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) منسوب به محمود (مطلقا)، منسوب به سلطان محمودغزنوی: غلامان محمودی، (اسم) سکه ای بود نقره.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر