معنی محمد ثانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محمد ثانی. [م ُ ح َم ْ م َ دِ] (اِخ) رجوع به ابوالقاسم محمدالمعتمد علی اﷲ شود.

محمد ثانی. [م ُ ح َم ْ م َ دِ] (اِخ) ابن محمد اول، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به فقیه. دومین از ملوک بنی نصر به غرناطه (671- 701 هَ. ق.). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 93).

محمد ثانی. [م ُ ح َم ْ م َ دِ] (اِخ) ابن مراد ملقب به فاتح سلطان عثمانی. وی نوبت اول در 847 و نوبت دوم در 848 و نوبت سوم در 855 به سلطنت نشست و در 886 هَ. ق. درگذشت. رجوع به محمد فاتح شود. (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 239).

محمد ثانی. [م ُ ح َم ْ م َ دِ] (اِخ) ملقب به المهدی بن هشام بن عبدالجبار. یازدهمین خلیفه ٔ اموی اسپانیا (399 ربیعالاول 400 هَ. ق. و نوبت دوم از شوال تا ذوالحجه 400 هَ. ق.). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 2).

محمد ثانی. [م ُ ح َم ْ م َ دِ] (اِخ) ابن ابوعمرو عبادالمعتضدبن محمد، مکنی به ابوالقاسم عبادملقب به المعتمد سومین و آخرین از امرای عبادی اشبیلیه (461- 484 هَ. ق). دولت ایشان به دست مرابطون برافتاده است. (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 86).

محمد ثانی. [م ُ ح َم ْ م َ دِ] (اِخ) المتوکل بن عبداﷲ الغالب، مکنی به ابوعبداﷲ. سومین از شرفاء شعبه ٔ حسنی مراکش. (981- 983 هَ. ق.). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 125).

محمد ثانی. [م ُ ح َم ْ م َ دِ] (اِخ) المستعلی باﷲبن ادریس. نهمین و آخرین از امرای بنوحمود به مالقه (446- 449 هَ. ق). دولت آنان به دست مرابطون برافتاده است. (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 86).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر