معنی محروم کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌نصیب کردن، بی‌بهره ساختن، نامراد کردن، محروم داشتن،
(متضاد) بهره‌مند کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

اپخشاییدن زینیتن ز بهراندن بی بهره کردن (مصدر) محروم داشتن: ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را باین سرچشمه اش منشان که خوش آبی روان دارد. (حافظ)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر