معنی محتکر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محتکر. [م ُ ت َ ک ِ] (ع ص) نعت فاعلی از احتکار. غله نگاهدارنده تا به گرانی فروشد. (از منتهی الارب). حَکر. انبارکننده. انباردار. غله فروش که به نیت گرانی غله را نگاهدارد. (غیاث). آنکه غله را بنهد تا گران شود آنگاه بفروشد. متربص. بندار. (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه غله بنهد امید گرانی را. (مهذب الاسماء).

محتکر. [م ُ ت َ ک َ] (ع ص) حُکَر. غله که نگاهدارند تا به گرانی فروشند. (از منتهی الارب). غله ٔ انبارشده برای گران فروختن.

فرهنگ معین

(مُ تَ کِ) [ع.] (اِفا.) کسی که کالاها را در انبار نگه می دارد تا پس از گران شدن بفروشد.

فرهنگ عمید

کسی که غله یا جنس دیگر را برای افزایش قیمت در انبار نگه دارد، احتکارکننده،

مترادف و متضاد زبان فارسی

انبارکننده کالا وارزاق، احتکارکننده

فرهنگ فارسی هوشیار

انبار کننده، آنکه غله را نگاه دارد تا گران شود و آنگاه آن را بفروشد

فرهنگ فارسی آزاد

مُحتَکِر، انبار کننده و نگهدارنده غلات و کالا تا وقتی که قیمت ها بالا رود و گران بفروشد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر